نازنین مننازنین من، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 12 روز سن داره

نازنین زهرا زیباترین گل هستی

دخترکم چه زود بزرگ شد

    ای عشق زمینی ای مهر درونی ای همه بهونم ای چراغ خونم دوست دارم عاشقونه برات بخونم ای تمام هستی زندگی با تو قشنگه  زندگی با تو قشنگه ....   و در ادامه...           دنیای تو دنیای شیرینیست ،دنیایی بی چون و چرا ،دنیای شادیهای کودکانه پس شاد باش و شاد بمان کودک من و زیباترین و قشنگترین لحظات را از آن خود کن که دیگر برگشتی نیست بر زمان از دست رفته... پس دریاب لحظات زیبای کودکیت را ......... زمامدار کوچک دنیای کودکی باز میخواهم از تو بنویسم تویی که حرفهایت را بی غل  و غش بر زبان میرانی و اگر احساس کنی که سخنت خاطرم را رنجانده مر...
31 فروردين 1394
3732 35 52 ادامه مطلب

و باز مامان ریحانه از خاطراتش می گوید

  دخترم روزهایی که گذشت روزهای به یاد ماندنی و زیبایی بود چرا که بهترین روزها را در خود جای داده بودروز زیبایی به نام روز مادر ....   در چنین روزی هدف هر فرزندی شاد نمودن دل مادر بود  و شاید توقع هر مادری نه گرفتن یک تحفه ی مادی بلکه شنیدن این سخن زیبا از زبان فرزندش بود  که مادرم دوستت دارم..... و آنوقت بود که مادر این فرشته ی خستگی ناپذیر آغوش گرمش را باز میکرد تا فرزندش یکبار دیگر آرام بگیرد در آغوشش  و چقدر  زیباست این آرامش .... خداوندا شکر میکنم تو را که این موهبت را از من نگرفتی شکر میکنم تو را به خاطر وجود طفلم آن موقع که با زبان کودکانه اش  بعد از بوسیدن رویم گفت مامان ...
24 فروردين 1394
4096 37 70 ادامه مطلب

خاطرات روزهای بهاریمان

دخترم ، آرام جانم این بار هم بهار آمد و تو چهارمین بهار عمرت را با لبخندی ملیح بر روی لبت در کنارمان بودی ... هر دم و بازدمت آرامش می داد به جانمان وقتی که حول حالنا الی احسن الحال طنین انداز شد در گوشمان ... تو همان بهترین حال هستی برای ما و پروردگارا چه حالی بهتر از وجود نازنینم برای ما... بهار یعنی تو ،بهار یعنی نفس تو، بهار یعنی دستان کوچک مهربان تو، بهار یعنی عشق بی پایان تو، آنگاه که مرا در آغوش گرفتی و بوسیدی و آرام در گوشم زمزمه کردی مامان عیدت مبارک ...... همانطور که بهار بی شکوفه معنا ندارد زندگی هم بی تو معنا ندارد پس ای شکوفه ی بهاری عمرم برایت میخوانم این ترانه را  که  ......   &nb...
17 فروردين 1394
2776 38 71 ادامه مطلب
1